سیمای صداقت در سیره سیاسی پیامبر (ص) از نگاه قرآن کریم- 13

نویسنده: حسین اکبری*

جلوه های رفتار صادقانه پیامبر با مومنان

1.      مشورت

 یکی از موارد بی صداقتی عملی این است که حاکمی در امور سیاسی به نظرات دیگران اهمیت ندهد این امر نشانگر خود برتر بینی و استفاده ابزاری نمودن او از دیگران است که در نهایت به استبداد رأی حاکم و سرخوردگی مردم می انجامد و مردم خود رادر حكم ابزار تصور می کنند ، ابزارى بى‏روح و بى‏جان. ولى وقتى خود آنها را در جريان گذاشتيد، روشن كرديد و در تصميم شريك نموديد، احساس شخصيت مى‏كنند و در نتيجه بهتر پيروى مى‏كنند.( مطهرى، مجموعه‏آثار، ج‏16، ص: 180)  با توجه به اصل تکریم و دوری از خود برتر بینی، خداوند به پیامبر خود دستور می دهد در برخورد با مومنان با رعایت تکریم رفتار نموده و به نظرات آنها احترام قائل شود و در عرصه تدبیر امور اجتماعی با مومنان مشورت می نماید  و در مواردی که نظر مفیدی ارائه می شد آن را قبول کند.

خداوند متعال در قرآن کریم به این مهم توجه پیامبر را جلب کرده و می فرماید:

« ... وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلينَ» (آل‏عمران : 159) در كارها با ايشان مشورت كن و چون قصد كارى كنى بر خداى توكل كن، كه خدا توكل كنندگان را دوست دارد.

اين هم از شؤون اخلاق نرم و ملايم پيغمبر بود. ایشان نيازى به مشورت نداشتند ولى مشورت مى‏كردند براى اينكه اولًا ديگران ياد بگيرند، و ثانياً مشورت كردن شخصيت دادن به همراهان و پيروان است.

در ادامه آیه می فرماید: «وَ شاوِرْهُمْ فِى الْامْرِ فَاذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ.» اى پيغمبر! همين قدر كه تصميم گرفتى، به خدا توكل كن و كار خودت را شروع كن و از خداى متعال هم مدد بخواه.

پیامبر (ص) با اينكه فرمانش ميان اصحاب بى‏درنگ اجرا مى‏شد و آنها مكرر مى‏گفتند چون به تو ايمان قاطع داريم اگر فرمان دهى كه خود را در دريا غرق كنيم و يا در آتش بيفكنيم مى‏كنيم، او هرگز به روش مستبدان رفتار نمى‏كرد؛ در كارهايى كه از طرف‏ خدا دستور نرسيده بود، با اصحاب مشورت مى‏كرد و نظر آنها را محترم مى‏شمرد و از اين راه به آنها شخصيت مى‏داد. در «بدر» مسئله اقدام به جنگ، همچنين تعيين محل اردوگاه و نحوه رفتار با اسراى جنگى را به شور گذاشت. در «احد» نيز راجع به اين كه شهر مدينه را اردوگاه قرار دهند و يا اردو را به خارج ببرند، به مشورت پرداخت. در «احزاب» و در «تبوك» نيز با اصحاب به شور پرداخت.(مطهرى، مجموعه‏آثار، ج‏2، ص: 260)

2.      هماهنگی در سیاست های اتخاذ شده در طول دوره رهبری

پیامبر خدا با ارتباطی که با عالم غیب داشت کلیه برنامه های سیاسی و اجتماعی حکومت اسلامی را از منبع وحی الهی دریافت و اجرا می‌کرد و با توجه به اینکه وحی الهی عاری از هر گونه تضاد و تناقضی است به همین جهت سیاست‌ها و مواضع سیاسی پیامبر همگام با وحی الهی در سراسر عمر رسالتشان هماهنگ و مکمل همدیگر بوده است.

این تاکید و این تهدید نشانگر حقانیت و صداقت پیامبر خدا وی باشد.

 

پی نوشت:

 

*دانش پژوه مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم قرآنی موسسه امام خمینی (ره) قم

مطهری، مرتضی، نرم افزار مجموعه آثار، ج،16 ،مرکز تحقیقات کامپیوتری نور ، قم،1388ش .

 

 لینک دریافت قسمت قبلی(ق 12): http://ayehaiezendegi.blogfa.com/post/59

 

 

سیمای صداقت در سیره سیاسی پیامبر (ص) از نگاه قرآن کریم- 12

نویسنده: حسین اکبری*

جلوه های رفتار صادقانه پیامبر با منافقین

 

تغافل و چشم پوشی خیانت ها و موذی‌گری منافقین

 

از دیگر نمونه های رفتار صادقانه پیامبر خدا با این گروه می توان به نادیده گرفتن برخی رفتار های موذیانه آنها اشاره کرد. پیامبر با رعایت اصل تغافل و خویشتن داری، زمینه را برای اصلاح آنها هموار می ساخت و همواره مواظبت می کرد که نفاق آنها برای همه آشکار نشود و مسلمانان آنها را از میان خود طرد نکنند تا شاید در بستر این شرایط به اصلاح در آیند و متوجه اشتباه خود شوند. حال اگر پیامبر انسان دلسوز و صادقی نبود با کوچکترین بهانه آنها را رسوا می ساخت و زمینه طرد شدن آنها را فراهم نموده و آنها را برای همیشه از فرصت هدایت شدن محروم می ساخت.

 

البته ناگفته نماند که این نوع برخورد همیشگی نبود بلکه در مواردی بود که این اصل تغافل با اصل حفظ نظام و مصالح مسلمین در تعارض قرار نمی گرفت، اما مواقعی که اصل نظام و یا مصالح اهم مسلمین تحت تاثیر مزاحمت های آنها قرار می گرفت پیامبر با قاطعیت با آنها برخورد می کرد و رفتار منافقانه را حتی از مومنین هم نمی پذیرفت و آنها را مطرود جامعه اسلامی اعلام میکرد تا اینکه توبه کرده برگردند.  به عنوان نمونه می توان به آیه زیر اشاره کرد.

 

«وَ عَلَى الثَّلاثَةِ الَّذينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذا ضاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلاَّ إِلَيْهِ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ» (توبه - 118) در شان نزول این آیه از سوره توبه آمده است : سه نفر از مسلمانان به نام «كعب بن مالك» و «مرارة بن ربيع» و «هلال بن اميه» از شركت در جنگ تبوك، و حركت همراه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله سرباز زدند، ولى اين به خاطر آن نبود كه جزء دار و دسته منافقان باشند، بلكه به خاطر سستى و تنبلى بود، چيزى نگذشت كه پشيمان شدند.هنگامى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از صحنه تبوك به مدينه بازگشت، خدمتش رسيدند و عذرخواهى كردند، اما پيامبر صلّى اللّه عليه و آله حتى يك جمله با آنها سخن نگفت و به مسلمانان نيز دستور داد كه احدى با آنها سخن نگويد.آنها در يك محاصره عجيب اجتماعى قرار گرفتند، بطورى كه فضاى مدينه با تمام وسعتش چنان بر آنها تنگ شد كه مجبور شدند براى نجات از اين خوارى و رسوايى بزرگ، شهر را ترك گويند و به كوههاى اطراف مدينه پناه ببرند.سر انجام پس از پنجاه روز توبه و تضرع به پيشگاه خداوند، توبه آنان قبول شد و آيه در اين زمينه نازل گرديد. (مکارم شیرازی، ناصر، برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 261)

 

و در برخی موارد به دستور قرآن کریم بر جنازه منافقان هم نماز نمی خواند . مثلا در آیه 84 سوره توبه،  پس از آن كه منافقان با تخلف صريح از شركت در ميدان جهاد پرده‏ها را دريدند و كارشان بر ملا شد، خداوند به پيامبرش دستور مى‏دهد روش صريحتر و محكمترى در برابر آنها اتخاذ كند تا براى هميشه فكر نفاق و منافق‏گرى از مغزهاى ديگران برچيده شود.لذا مى‏فرمايد: «بر هيچ يك از آنها (منافقان) كه از دنيا مى‏روند نماز مگزار»! (وَ لا تُصَلِّ عَلى‏ أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً» (توبه /84) (مکارم شیرازی، ناصر،  برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 237)

پی نوشت:

*دانش پژوه مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم قرآنی موسسه امام خمینی (ره) قم

  1. مکارم شیرازی، ناصر، برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، دار الكتب الاسلاميه،‏تهران، 1382 ش.

 لینک دریافت قسمت قبلی(ق 11): http://ayehaiezendegi.blogfa.com/post/57

 لینک دریافت قسمت بعدی(ق 12): http://ayehaiezendegi.blogfa.com/post/61

سیمای صداقت در سیره سیاسی پیامبر (ص) از نگاه قرآن کریم- 11

نویسنده: حسین اکبری*

جلوه های رفتار صادقانه پیامبر با منافقین

سعه صدر پیامبر

دومین گروهی که  در جامعه اسلامی  پیامبر با آنها روبرو بود و رفتار های آنها در روند حرکت نظام اسلامی تاثیر گذار بود منافقین و جریان نفاق بود. و شاید سرّ اینکه پیامبر(ص) فرمودند: « ما أوذى أحد ما أوذيت في اللَّه» هيچ كس آنقدر كه من در راه خدا اذيت ديدم اذيت نكشيد.(پاینده، نهج الفصاحه، ص698)  مربوط به همین بعد از زندگی سیاسی ایشان باشد زیرا هسته‌ی اصلی جریان نفاق که همزمان با آغاز دعوت پیامبر(ص) خود را در زمره یاران پیامبر جای داد، قبل از آغاز رسالت پیامبر(ص)، از علمای یهود شنیده بودند که در آخر الزمان پیامبری از مکّه ظهور خواهد کرد و حکومت تشکیل خواهد داد اینها مترصد همین فرصت بودند و به محض روی دادن این اتفاق(بعثت پیامبر) از فرصت استفاده کرده و با ادعای اسلام خود را به حلقه اولیه حکومت اسلام رساندند و پیامبر با وجود اینکه نیز از باطن اینها خبر داشت به جهت اسلام ظاهری اینها و عدم اطلاع عموم مسلمین که از نفاق باطنی این افراد، زمینه افشای ماهیت اصلی آنان را فراهم نمی دید و  از طرفی نیز در جامعه آن روز به جهت وجود نظام قبیلگی،  سران جریان نفاق حلقه اتصال بین پیامبر با قبیله آنها بودند اگر پیامبر(ص) ماهیت اصلی سران نفاق را بیان می کرد و آنها را طرد می کرد خود به خود تمام افراد قبیله آنها هم از اسلام دست می کشیدند و این به صلاح نبود به همین جهت بود که پیامبر(ص) سران نفاق را به بهای حفظ اسلام مسلمین تحمل می کرد و با سعه صدر این جریان نفاق را مدیریت می کرد.

پی نوشت:

*دانش پژوه مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم قرآنی موسسه امام خمینی (ره) قم

1. پاينده‏ ابو القاسم، نهج الفصاحة،چ4، دنياى دانش، تهران،‏1382ش‏.

لینک دریافت قسمت قبلی(قسمت دهم):http://ayehaiezendegi.blogfa.com/post/54

لینک دریافت قسمت بعدی(ق 12): http://ayehaiezendegi.blogfa.com/post/59

سیمای صداقت در سیره سیاسی پیامبر (ص) از نگاه قرآن کریم- 10

نویسنده: حسین اکبری*

جلوه های رفتار صادقانه پیامبر

جلوه های رفتار صادقانه پیامبر با کفار و مشرکین

4.      تحمل جسارت ها و جهالت ها و کینه های مشرکین و کفار

پيغمبر در مسائل فردى و شخصى نرم و ملايم بود و جسارت ها و توهین های  مردمان مشرک و کافر و جاهل را نادیده می‌گرفت و چنان به نرمی و ملاطفت برخورد می‌کرد که اکثر مواقع طرف مقابل از کار خود پشیمان می شد و اگر مسلمان نبود اسلام می آورد.

به عنوان نمونه روزی شخصى یهودی ضمن ادعای طلبکاری دروغین از پیامبر(ص) به علت انکار پیامبر  با پيغمبر گلاويز مى‏شود و رداى پيغمبر را لوله مى‏كند، دور گردن ايشان مى‏پيچد و مى‏كشد كه اثر قرمزى‏اش در گردن پيغمبر ظاهر مى‏شود. مسلمين مى‏آيند كه چرا پيغمبر دير كرد، مى‏بينند يك يهودى چنين ادعايى دارد. مى‏خواهند خشونت كنند، پيغمبر مى‏گويد: كارى نداشته باشيد، من خودم‏ مى‏دانم با رفيقم چه كنم. آنقدر نرمش نشان مى‏دهد كه يهودى همان جا مى‏گويد:«اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّااللَّهُ وَ اشْهَدُ انَّكَ رَسولُ اللَّهِ» و مى‏گويد تو با چنين قدرتى كه دارى اينهمه تحمل [نشان مى‏دهى؟!] اين تحمل، تحمل يك فرد عادى نيست، پيغمبرانه است.

نمونه بارز دیگر تحمل دشمنی های ابولهب و همسرش ام جمیل است که زبانزد عام وخاص بود. ابو لهب زبانى زشت و آلوده داشت، و تعبيرات ركيك و زننده مى‏گفت، همسر ابو لهب نیز در عداوتها و كارشكنيهاى شوهرش بر ضد اسلام شركت داشت و بوته‏هاى خار را بر دوش مى‏كشيد، و بر سر راه پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله مى‏ريخت تا پاهاى مباركش آزرده شود.و شايد از اين نظر سر آمد تمام دشمنان پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله محسوب مى‏شد، و به همين جهت خداوند در سوره "مسد" با تمام صراحت و خشونت، او و همسرش امّ جليل را به باد انتقاد مى‏گيرد. (مطهرى، مجموعه‏ آثار ، ج‏16، ص: 175)

پی نوشت:

*دانش پژوه مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم قرآنی موسسه امام خمینی (ره) قم

  1. مطهری، مرتضی، نرم افزار مجموعه آثار، ج،16 ،مرکز تحقیقات کامپیوتری نور ، قم،1388ش .
  2. لینک دریافت قسمت قبلی(ق نهم):http://ayehaiezendegi.blogfa.com/post/52
  3. لینک دریافت قسمت بعدی(ق یازدهم):http://ayehaiezendegi.blogfa.com/post/57

سیمای صداقت در سیره سیاسی پیامبر (ص) از نگاه قرآن کریم- 9

نویسنده: حسین اکبری*

جلوه های رفتار صادقانه پیامبر

جلوه های رفتار صادقانه پیامبر با کفار و مشرکین

3.      پذیرش صلح در صورت در خواست صلح از طرف دشمن 

 پيغمبر اكرم در سالهاى اول بعثت تا آخر مدتى كه در مكه بودند و نيز ظاهراً تا سال دوم ورود به مدينه، روششان در مقابل مشركين روش مسالمت است؛ هرچه از ناحيه مشركين آزار و رنج و ناراحتى مى‏بينند و حتى بسيارى از مسلمين در زير شكنجه مى‏ميرند و مسلمين اجازه مى‏خواهند كه با اينها وارد جنگ بشوند و مى‏گويند ديگر بالاتر از اين چيزى نيست، از اين بدتر مى‏خواهد وضع ما چه بشود، به آنها اجازه نمى‏دهد و حداكثر به آنان اجازه مهاجرت مى‏دهد كه از حجاز به حبشه مهاجرت مى‏كنند. ولى وقتى كه پيغمبر اكرم از مكه مهاجرت مى‏كنند و به مدينه مى‏روند، در آنجا آيه نازل مى‏شود: «اذِنَ لِلَّذينَ يُقاتَلونَ بِانَّهُمْ ظُلِموا وَ انَّ اللَّهَ عَلى‏ نَصْرِهِمْ لَقَديرٌ» (حج/39) اجازه داده شد به اين كسانى كه تحت شكنجه و ظلم قرار گرفته‏اند كه بجنگند.

آيا اسلام دين جنگ است يا دين صلح؟ اگر دين صلح است، تا آخر بايد آن روش را ادامه مى‏دادند و مى‏گفتند اساساً جنگ كار دين نيست، كار دين فقط دعوت است، تا هر جا كه پيش رفت رفت، هر جا هم نرفت نرفت؛ و اگر اسلام دين جنگ است پس چرا در سيزده سال مكه به هيچ وجه اجازه ندادند كه مسلمين حتى از خودشان دفاع كنند، دفاع خونين؛ يا اينكه نه، اسلام، هم دين صلح است و هم دين جنگ، در يك شرايطى نبايد جنگيد و در يك شرايطى بايد جنگيد. باز ما حضرت رسول را مى‏بينيم كه در همان دوره مدينه هم در يك مواقعى با مشركين يا با يهود و نصارى‏ مى‏جنگد و در يك مواقع ديگر حتى با مشركين قرارداد صلح مى‏بندد، همچنانكه در حديبيه با همين مشركين مكه كه الَدُّ الخصام پيغمبر بودند و از همه دشمنهاى پيغمبر سرسخت‏تر بودند، عليرغم تمايل تقريباً عموم اصحابش قرارداد صلح امضا كرد. باز در مدينه مى‏بينيم پيغمبر با يهوديان مدينه قرارداد عدم تعرض امضا مى‏كند. (مطهرى، مجموعه‏ آثار، ج‏16، ص: 621)

در آیه 61 سوره انفال خداوند به پیامبر می فرماید:

 وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ» و اگر به صلح گرايند، تو نيز به صلح گراى. و بر خدا توكل كن كه اوست شنوا و دانا.

طبق این آیه شریفه پیامبر موظف شده در صورتی که طرف مقابل درخواست صلح کرد قرارداد صلح را بپذیرد و دیگر به جنگ ادامه ندهد اما ممكن است تمايل دشمن به صلح و سازش از در خدعه و نيرنگ باشد و دشمن بخواهد بدين وسيله مؤمنين را فریب داده و در موقع مناسب در شرايطى كه در نظر دارند بر ايشان شبيخون بزنند. به همبن جهت خداى سبحان درآیه بعد فرموده: اينكه ما تو را امر به توكل كرديم براى همين بود كه بدانى اگر دشمن بخواهد به اين وسيله بتو نيرنگ بزند خدا نگهدار تو است. و در جاى ديگر هم فرموده:" وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ- هر كه به خدا توكل جويد (خدا كار او را كار خود دانسته) و خدا به كار خود مى‏رسد".

 نکته ای که لازم است در اینجا متذکر شد این است که پیامبر در سراسر عمر شریف خود هیچگاه در جنگ اجازه جنایت جنگی را به هیچ کدام از یاران خود نداد و اگر در موردی از فرماندهان لشگر پیامبر از این دستور پیامبر تخلفی می کرد پیامبر خدا آن را محکوم کرده و اگر خسارتی به عده ای بیگناه وارد می شد تمام آن را پرداخت می کرد که به عنوان نمونه می توان به جنایت جنگی خالد بن  ولید نسبت به طایفه بنی جذیمه اشاره کرد که پیامبر خدا ضمن توبیخ خالد تمام غرامت طرف مقابل را توسط حضرت علی علیه السلام پرداخت و از همه آن طایفه دلجویی کرد . (سبحانی تبریزی،1386ش ، ص 452)

پی نوشت:

*دانش پژوه مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم قرآنی موسسه امام خمینی (ره) قم

  1. سبحانی تبریزی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، تهران،  مشعر، 1386ش.
  2. مطهری، مرتضی، نرم افزار مجموعه آثار، ج،16 ،مرکز تحقیقات کامپیوتری نور ، قم،1388ش .
  3. لینک دریافت قسمت قبلی(ق هشتم):http://ayehaiezendegi.blogfa.com/post/50
  4. لینک دریافت قسمت بعدی(ق دهم):http://ayehaiezendegi.blogfa.com/post/54

سیمای صداقت در سیره سیاسی پیامبر (ص) از نگاه قرآن کریم- 6

نویسنده : حسین اکبری*

مبانی صداقت در سیاست اسلامی

5. بصیرت و آگاهی

یکی از پیش زمینه‌های رفتار صادقانه یک حاکم سیاسی داشتن بصیرت و احاطه اطلاعاتی کامل بر فضای مدیریتی است و بدون داشتن بصیرت و درک لازمی، امکان ارائه اهداف و چشم انداز روشن و جامع و به تبع آن، تصمیم گیری درستی برای هیچ رهبری میسر نیست.  به همین جهت ممکن رهبر مردم با به بیراهه برده و به نابودی بکشاند یا اینکه مردم را به سوی یک چشم انداز خیالی و یا ساختگی راهنمایی کرده و پیش ببرد.

خداوند در قرآن کریم به پیامبر (ص) می فرماید:

« قُلْ هذِهِ سَبيلي‏ أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني‏ وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكينَ»(1).

بگو: اين راه من است. من و پيروانم، همگان را در عين بصيرت به سوى خدا مى‏خوانيم. منزه است خدا و من از مشركان نيستم.

بر اساس آیه فوق اين از وظایف يكی از مشخصه های رهبران راستين داشتن بصیرت و درک درست از مبدا و منتهای راه است. با توجه به سیاق آیه و جمله آخر آیه که شرک را از ساحت پیامبر نفی کرده در می یابیم حرکت بدون بصیرت منجر به شرک خواهد شد. حال اگر رهبری چنین درک و بصرت درستی را نداشته باشد سراسر مسیر حرکت او و پیروانش در هاله ای از ابهام فروخواهد رفت.

خداوند در این آیه شریفه به پیامبر خدا دستور می دهد هم خودش با بصیرت در مسیر حق گام بردارد و هم به به پیروان خود زمینه های این بصرت را فراهم آورد. اصولا يكى از راههاى شناخت رهبران راستين از دروغين همين است كه اينها با صراحت سخن مى‏گويند و راهشان روشن است، وولی سران کفر و باطل  براى اينكه بتوانند سرپوشى به روى كارهاى خود بگذارند، هميشه به سراغ سخنان مبهم و چند پهلو مى‏روند.

پی نوشت:

*دانش پژوه مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم قرآنی موسسه امام خمینی (ره) قم

1. سوره یوسف، آیه 108.

لینک دریافت قسمت قبلی(قسمت پنجم):http://ayehaiezendegi.blogfa.com/post/46

لینک دریافت قسمت بعدی(قسمت هفتم):http://ayehaiezendegi.blogfa.com/post/49

سیمای صداقت در سیره سیاسی پیامبر (ص) از نگاه قرآن کریم- 5

نویسنده : حسین اکبری *

مبانی صداقت در سیاست اسلامی

4- توجه به عزت جامعه اسلامی

از جمله شاخصه های مهم در حکومت اسلامی ، داشتن غرور يا مناعت و احساس شرافت ملی و دینی است؛ یعنی امت اسلامی باید تمام سعیش بر این باشد که دستش به سوی بیگانگان دراز نباشد..

 در بسيارى از تعبيرات اسلامى اين حالت غرور يا مناعت و احساس شرافت، تحت عنوان «عزت نفس» بيان شده است. در رأس اينها تعبير خود قرآن كريم است كه تعبيرى حماسى است:

«وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ».(منافقون /8) عزت اختصاصاً از آنِ مؤمنان است،

يعنى مؤمن بايد بداند عزت اختصاصاً در انحصار مؤمنان است و اوست كه‏بايد عزيز باشد؛ عزت شايسته اوست و او شايسته عزت است. اين يك نوع توجه دادن به نفس است. (مطهرى، مجموعه‏ آثار، ج‏22، ص: 653)

 بر اساس بیان قرآن کریم منشاء عزت، خداوند است و  مسلمین در سایه اطاعت از خداوند و رسول الله است که می توانند به  عزت دست یابند. به هر میزان که از اطاعت و توکل و اعتماد امت اسلامی به خداوند کاسته شود به همان میزان از عزتشان کاسته خواهد شد . همچنین حاکم اسلامی نیز موظف است اين  حالت عزتمندی را در جامعه اسلامی زنده نگه دارد و در مقام تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری نیز به این حالت مطلوب و زیبای جامعه اسلامی آسیب نرساند

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: اطْلُبُوا الْحَوائِجَ بِعِزَّةِ الْانْفُسِ- حوائج خويش را با عزت نفس بجوئيد(پاینده، نهج الفصاحه، ص219)

 اگر حاجتى به ديگران داريد از آنها بخواهيد، ولى با عزت نفس بخواهيد؛ يعنى براى حاجتى كه داريد، خودتان را نزد ديگران پست و ذليل نكنيد، عزتتان را حفظ كنيد و در حالى كه آن را حفظ مى‏كنيد اگر حاجت و نيازى داريد آن را طرح كنيد، نياز خودتان را با قيمت از دست رفتن عزتتان رفع نكنيد.

جمله معروفى است در نهج البلاغه كه حضرت ضمن خطابه‏اى به اصحابشان مى‏فرمايند: «فَالْمَوْتُ فى حَياتِكُمْ مَقْهورينَ وَ الْحَياةُ فى مَوْتِكُمْ قاهِرينَ »(نهج البلاغه،خطبه51) مردن اين است كه بمانيد ولى مغلوب و مقهور باشيد، و زندگى اين است كه بميريد ولى پيروز باشيد.

اينجا اساساً مسئله عزت و قاهريت و سيادت آنقدر ارزش والايى دارد كه اصلًا زندگى بدون آن معنى ندارد؛ اگر باشد مهم نيست كه تن انسان روى زمين حركت كند يا نكند، و اگر نباشد حركت كردن روى زمين حيات نيست.(مطهرى، مجموعه‏ آثار، ج‏22، ص: 654)

پی نوشت:

*دانش پژوه مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم قرآنی موسسه امام خمینی (ره) قم

  1. پاينده‏ ابو القاسم، نهج الفصاحة،چ4، دنياى دانش، تهران،‏1382ش‏.
  2. مطهری، مرتضی، نرم افزار مجموعه آثار، ج22،16،3،2، مرکز تحقیقات کامپیوتری نور ، قم .
  3. نهج البلاغه، هجرت،‏ قم، ‏1414 ق‏.

لینک قسمت قبلی(قسمت چهارم):http://ayehaiezendegi.blogfa.com/post/43

 

لینک قسمت بعدی(قسمت ششم):http://ayehaiezendegi.blogfa.com/post/46

سیمای صداقت در سیره سیاسی پیامبر (ص) از نگاه قرآن کریم- 4

نویسنده : حسین اکبری*

مبانی صداقت در سیاست اسلامی

3.توجه به کرامت انسان

 اصل کرامت انسانی از اصول اسلام و مورد تأکید آیات و روایات زیادی است. تکریم انسان و شخصیت دادن به او اولین بار در آغاز خلقت انسان به وسیله باری تعالی انجام گرفت؛‌آنجا که به ملایکه دستور داد تا به انسان سجده کنند و او را اشرف مخلوقات برشمرد. خداوند علاوه بر ارسال فرستادگانی از جنس خودِ‌ انسان برای راهنمایی وی، عقل و تدبیر را نیز در نهاد او به ودیعه گذاشت تا بر دیگر مخلوقات پیشی گرفته و شرافت خویش را بر دیگران نمودار سازد. خداوند در این خصوص می‌فرماید:

«وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني‏ آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‏ كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً»(اسراء /70)

و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتین و آنانرا در خشکی و دریا[بر مرکب‌ها] برنشاندیم و از چیزهای پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از آفریده‌های خویش برتری آشکار دادیم.

مقصود از تكريم اختصاص دادن به عنايت و شرافت دادن به خصوصيتى است كه در ديگران نباشد. انسان در ميان ساير موجودات عالم خصوصيتى دارد كه در ديگران نيست، و آن داشتن نعمت عقل است،.(طباطبایی،  1417ق ، ج‏13، ص: 15)

به دنبال تکریم انسان توسط خداوند، نوبت به خود انسانها می رسد که بنای روابط خود را بر تکربم همدیگر قرار دهند به همین جهت  قرآن کریم اصل اوّلي در معاشرت‏ها و تعاملات اجتماعي را بر تکریم افراد قرار داده و می فرماید: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» البقرة : 83 و به مردمان سخن نيك گوييد.

این آیه بیانگر يك اصل انساني صرف است و مبنا را بر كرامت انساني قرار مي‏دهد و بر تعاون و تعاطف بين مردم تأكيد دارد و آنان را از آنچه سبب برانگيخته شدن كراهت و نفرت است دور مي‏سازد و با اين اصل ثابت مي‏شود كه اسلام تنها به اعتقاد و عبادت اكتفا نمي‏كند، بلكه به انسانيت و كرامت انسان‏ها نيز توجه تام دارد و راه‏هاي رسيدن به زندگي پرثمر را به آنان نشان مي‏دهد؛

نقش حُسن خلق در اداره جامعه به قدري است كه به رسول مكرّم‏صلي الله عليه و آله و سلم ن خطاب مي‏شود: ﴿فبما رحمةٍ من الله لِنْتَ لهم ولوكنت فَظّاً غليظ القلبِ لانْفضّوا من حوْلك﴾[ سوره آل‏عمران، آيه 159]؛ به بركت رحمت الهي در برابر مردم نرم و مهربان شدي! و اگر خشن و سنگدل بودي از اطراف تو پراكنده مي‏شدند.

 و در جای دیگر خداوند در وصف رسول اكرم‏صلي الله عليه و آله و سلم، بر علم پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم تكيه نمي‏كند، بلكه خلق آن حضرت را به بزرگي مي‏ستايد: «وإنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عظيمٍ» (قلم/4)؛ گرچه خلق انساني، نشأت گرفته از علم عميق است. خود رسول گرامي‏صلي الله عليه و آله و سلم نيز مي‏فرمايد: «بعثت لاُتمّم مكارم الأخلاق». سرّ اين نكته آن است كه آنچه مردم را بهره‏مند مي‏سازد، خُلق نيكوي رهبران جامعه و مديران امت است، نه صِرْف علم آنان، و به تعبير ديگر، مردم عالمان را در محور عمل آنان مي‏شناسند و سرّ اين‏كه محبّت اهل بيت عصمت(عليهم‌السلام)، به طور فراگير و عميق در دل‏هاي مردم جاي گرفته خُلق نيكوي آن بزرگواران است وگرنه بيشتر مردم از معارف بلند ائمه(عليهم‌السلام) بهره وافي نمي‏بردند.( جوادی آملی، 1382ق،ص 383)

قرآن کریم خوش خلقی و نرمش در رفتار پیامبر عامل عمده جلب قلوب مردم دانسته و این خوی زیبای ایشان نشان از صداقت و اخلاص و تکریم ایشان نسبت انسانهاست.

پی نوشت:

*دانش پژوه مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم قرآنی موسسه امام خمینی (ره) قم

  1. طباطبايي، سيدمحمد حسين؛ الميزان فى تفسير القرآن، ج‏9، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ ى مدرسين حوزه علميه، قم ، 1417ق.
  2. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج5، اسراء ، قم،1382ش.

 لینک دریافت قسمت قبلی(قسمت سوم):http://ayehaiezendegi.blogfa.com/post/41

 لینک دریافت قسمت بعدی(قسمت پنجم):http://ayehaiezendegi.blogfa.com/post/45

 

سیمای صداقت در سیره سیاسی پیامبر (ص) از نگاه قرآن کریم- 3

نویسنده : حسین اکبری*

مبانی صداقت در سیاست اسلامی

2. توجه به مصلحت اسلام و  امت اسلامی

از اصول اولیه در سیاست اسلامی توجه به مصالح مسلمین است. تاکید بر این امر اقتضاء می کند که حاکم اسلامی در برنامه ریزی ها و اعمال آنها و یا اتخاذ مواضع سیاسی یا اجتماعی حتماً این بُعد را مدنظر داشته باشد. هر جا با اصل دیگری تزاحم داشت ترجیح داده شود. البته باید توجه داشت که فرق است ميان مصلحت و منفعت. ممکن است بین منفعت و مصلحت اشتباه شود. مصلحت، دايرمدار حقيقت است. مصلحت و حقيقت دو برادر هستند كه از يكديگر جدا نمى‏شوند. مصلحت يعنى رعايت حقيقت را كردن نه رعايت سود خود را كردن، كه اين منفعت است.(مطهرى، مجموعه‏ آثار، ج‏22، ص353) بنابر این نباید خواست و سلیقه حاکم و یا منافع ظاهری معیار تشخیص مصالح جامعه قرار گیرد، بلکه باید مصالح جامعه اسلامی بر اساس موازین اسلامی سنجیده شده و ترجیح داده شود. بر اساس این اصل، حاکم اسلامی در سیره سیاسی خود در برنامه ها و اعمال مدیریت های خود مصالح حقیقی جامعه را مدنظر قرار داده و از محور قراردادن خواسته ها و سلیقه شخصی خود صرفنظر می‌کند و منافع ظاهری را دست آویز سیاست های خود قرار نمی دهد. این یعنی همان صداقت و اخلاص در مقام رهبری و هدایت که جامعه را به اهداف مورد نظر اسلام نزدیک می سازد. 

پی نوشت:

* ، دانش پژوه مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم قرآنی موسسه امام خمینی (ره)قم

1.  مطهرى،مرتضی، مجموعه‏ آثار، ج‏22، مرکز نحقیقات نور،قم،1388.

لینک دریافت قسمت قبلی(قسمت دوم مقاله):http://ayehaiezendegi.blogfa.com/post/34

لینک دریافت قسمت بعدی(قسمت چهارم مقاله):http://ayehaiezendegi.blogfa.com/post/43

سیمای صداقت در سیره سیاسی پیامبر (ص) از نگاه قرآن کریم- 2

نویسنده : حسین اکبری*

مبانی صداقت در سیاست اسلامی

سخن از صداقت سخن از اخلاق است و اخلاق نیز به صورت سیستم‌ و نظام‌های گوناگونی نمود پیدا می کند. و تفاوت در نظام های اخلاقی نیز تا اندازه‏اى متأثر از جهان بينى‏هاست ؛ يعنى بينش هر مكتبى درباره جهان، يك نوع سيستم اخلاقى در آن مكتب الهام مى‏بخشد و پيشنهاد مى‏كند. مكتب مادى قهراً نوعى اخلاق پيشنهاد مى‏كند، مكتب الهى نوع ديگر اخلاق پيشنهاد مى‏كند. آن كه جهان را ناشى از يك اراده حكيمانه ازلى و انسان را نفخه‏اى الهى مى‏داند و آن كه در جهان جز ظلمت و تاريكى و تصادف و حركتهاى كوركورانه و بى‏منتهايى، بى مقصدى و بى هدفى چيز ديگرى نمى‏بيند خواه ناخواه بينش‏شان در اخلاق هم متفاوت است؛ و اساساً بعضى از مكتبها در مسئله اخلاق به بن بست مى‏رسند.(مطهری، مجموعه‏ آثار، ج‏22، ص: 290) پس بدون توجه به جهان بینش اسلامی امکان ارائه نظام اخلاقی اسلامی میسر نیست. اساس جهان بینی اسلامی، نگرش توحیدی به عالم هستی و هدفمندی آفرینش بوده و ماهیت و نتایج اخلاق بر اساس این نگرش، قابل تعریف و ارزیابی است. اخلاق در کنار عقاید اسلامی و احکام عملی ، به عنوان مکمل مجموعه دین اسلام است. و فرض اسلام بدون اخلاق فرضی ناقص و بلکه باطل است. چه اینکه انسان همانطور دارای فطرت خداجویی و خداپرستی است؛دارای وجدان، عواطف و احساساتی است که او را به سوی عدالت‌طلبی ، صداقت ورزی ، محبت و عطوفت و رحمت سوق می دهد. آموزه های اخلاقی دین اسلام هم بر اساس همین فطرت الهی شکل گرفته وهمین امر، راه را برای پیاده کردن اخلاق در زندگی انسان آسان می سازد. برای روشن شدن این مسئله به می توان موارد زیر را به عنوان مبانی هست شناختی و مبانی معرفتی اخلاق اسلامی  اشاره کرد.

با توجه به اینکه موضوع تحقیق حاضر صداقت در ساحت سیاست و مربوط به سیره سیاسی حاکم اسلامی است، از ارائه مطلق پیش نیاز‌ها و مبانی صداقت خوداری نموده و به مبانی مربوط به حوزه سیاست در حد گنجایشِ تحقیق اشاره می‌شود.

1. توحید محوری و آخرت‌گرایی

جهان‏بينى اسلامى جهان‏بينى توحيدى است. توحيد در اسلام به خالص‏ترين شكل و پاك‏ترين طرز بيان شده است. جهان‏بينى توحيدى يعنى درك اينكه جهان از يك مشيّت حكيمانه پديد آمده است و نظام هستى بر اساس خير و جود و رحمت و رسانيدن موجودات به كمالات شايسته آنها استوار است؛ یعنی جهانْ «يك قطبى» و «تك‏محورى» است؛ يعنى جهانْ ماهيت «از اويى» (إِنَّا لِلَّهِ) و «به سوى اويى» (إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ «بقره/156») دارد؛ موجودات جهان با نظامى هماهنگ به يك «سو» و به طرف يك مركز، تكامل مى‏يابند؛ آفرينش هيچ موجودى عبث و بيهوده و بدون هدف نيست؛ جهان با يك سلسله نظامات قطعى كه «سنن الهيّه» ناميده مى‏شود اداره مى‏شود.(مطهرى،مجموعه آثار، ج2، ص87)

با توجه به بیان فوق که جهان تحت حاکمیت الله اداره می شود و عالم محضر خداست و آفرینش هستی هدفمند است؛ فرستادگان الهی مامور تجلی بخشی به این حاکمیت و اهداف آفرینش هستی هستند. و این ماموریت نیز جز در سایه حکومت و ساختار سیاسی- اجتماعی توحیدی محقق نمی شود، از بایسته های حکومت توحیدی، برپایی و اداره آن بر اساس حق و دوری از باطل است. و به هر میزان که این ساختار آلوده به باطل گردد به همان میزان در تحقق این رسالت آسمانی خلل وارد خواهد آمد. از جلوه‌های بارز حق در ساختار حکومت اسلامی ، صداقت و راستی در نیات و گفتار و رفتار حاکم اسلامی است . حاکم اسلامی موظف است متن شخصیت حقیقی و حقوقی خود را با صداقت عجین نموده و صادقانه با مردم به تعامل برخیزد. چرا که میان دعوت به خدا و رسیدن به کمال و سعادت حلقه ای جز حقیقت و راستی نمی تواند قرار بگیرد و از پل باطل و دروغ راهی برای عبور به سوی سرای سعادت ممکن نیست.

پی نوشت:

* دانش پژوه مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم قرآنی موسسه امام خمینی (ره)قم

1. مطهرى،مرتضی،مجموعه آثار، ج2، ص87.

2. مطهرى،مرتضی،مجموعه آثار،ج‏22، ص290.

 لینک دریافت قسمت قبلی(قسمت اول مقاله):http://ayehaiezendegi.blogfa.com/post/34

 لینک دریافت قسمت بعدیی(قسمت سوم مقاله):http://ayehaiezendegi.blogfa.com/post/41

سیمای صداقت در سیره سیاسی پیامبر (ص) از نگاه قرآن کریم- 1

بسم الله الرحمن الرحیم 

با یاری خداوند می خواهیم در طی چند شماره سلسله وار مقاله ای را با عنوان فوق تقدیم کنیم. امید است مرضی حق تعالی قرار گیرد. انشالله 

نویسنده : حسین اکبری*

چکیده

تحقیق حاضر با نگاهی قرآنی و از رهگذر آیات قرآن کریم جایگاه صداقت در سیره سیاسی پیامبر اکرم (ص) را از طریق تبیین مبانی و پیش زمینه های لازم برای صداقت در سیاست اسلامی بررسی نموده و همچنین نمودهای عینی صداقت در سیره نبوی را با بیان جلوه های صداقت در بر خورد ایشان با مردم عصر خویش اعم از کفار و مشرکان، منافقان و مومنان به تصویر کشیده است. این تحقیق در ذیل چهار عنوان تنظیم شده است که بعد از بیان کلیات، عنوان اول، مربوط به بررسی مبانی صداقت در سیاست اسلامی و سه عنوان دیگر نیز مربوط به بررسی جلوه های رفتاری پیامبر(ص) با مومنان، منافقان ، مشرکان و کفار و در خاتمه نیز به نتایج تحقیق اشاره شده است. و از جمله نتایج به دست آمده در این تحقیق این است که اولاً معرفت و ایمان عمیق پیامبر(ص) به حق و حقیقت و عصمت و توکل و اعتماد محض ایشان به قدرت لایزال الهی، راه هیچ توجیهی را برای توسّل ایشان به دروغ و فریب و باطل باقی نگذاشته است. ثانیاً تحمل سختی های بلند مدت و طاقت فرسای دوران رسالت و هدایت مردم عصر جاهلیت، نشانگر صداقت و علاقه وافر ایشان نسبت به سعادتمندی مردم بود و هم اکنون، آن زحمات صادقانه پیامبر به بار نشسته و تمدن والای اسلامی را برای جهانیان به ارمغان آمده است.

کلید واژه‌ها: قرآن کریم، سیره سیاسی پیامبر، مبانی صداقت، نگرش توحیدی، جلوه های صداقت.

مقدمه

صداقت و سیاست همواره  به عنوان دو مفهوم راهبردی در عرصه دانش اداره جامعه از مفاهیم چالش بر انگیزی  است که از دیر باز در امکان عملیاتی کردن همزمان آن دو  بین اندیشمندان و سیاستمداران اختلاف جدی وجود داشته است به نحوی که برخی، اعمال سیاستِ صادقانه را به جهت تعریف سیاست به رابطه ای دوجانبه مبتنی بر طبع منفعت‌طلبی، استخدام‌گری، ناممکن می دانند. و صداقت را نیز مانع جدی درعرصه سیاست سیاستمداران محسوب می شود؛ اما در نگاه اسلام، با توجه به اینکه هدف از حکومت، هدایت مردم به سوی کمال و قرب الهی است، صداقت جوهر اصلی حکومت انبیاست. نشانه این صداقت نیز معجزاتی است که پیامبران الوالعزم برای اثبات نبوّت خود ارائه می کردند و خود را عبد و فرستاده بشیر و نذیر خدا و هدایت کننده مردم به سوی سعادت معرفی می کردند و برای خود هیچ استقلالی را در رای و نظر در برابر خداوند متعال قائل نبودند. و در مسیر رسالت خود نیز بدون درخواست هیچ مزد و اجری به تبلیغ دین خدا می پرداختند. در این روش مدیریتی ، دغدغه اساسی پیامبر، دعوت به حق بوده و هرگز از مکر و خدعه و دروغ به عنوان ابزار در جهت بنیان حکومت خود یا تقویت آن استفاده نمی کرد.و اگر جایی هم تاکتیک و ترفندی در کار بوده بوده صرفاً برای رفع یا دفع فتنه و جنگ بوده است نه برای فتنه انگیزی و جنگ افروزی.

مفهوم شناسی

صداقت

واژه «صداقت» از «صدق» در اصل به این معنا است که گفتار و یا خبرى که داده مى‌‏شود، مطابق خارج باشد، و کسی را که خبرش مطابق با واقع و خارج باشد، «صادق» و «راست‌گو» مى‏‌گویند. در اصطلاح نیز انسانى را که عملش مطابق با اعتقادش باشد و یا کارى که مى‏‌کند با اراده و تصمیمش مطابق باشد، صادق و راست‌گو نامیده‌‏اند. . (مصطفوى، 1360 ش، ج ۶، ص ۲۱۵) 

 سیره

«سيره»،در لغت، از «سِير» به معناي رفتن، سير كردن مي آيد. (ابن منظور، 1414 ق ، ج 6، ص453) در اصطلاح، سيره يعنى نوع و سبك رفتار. (مطهری، مجموعه آثار، ج 16، ص 51)

سیاست

سیاست درلغت به معنی تدبير و اصلاح امور است.(ابن منظور، 1414 ق ، ج 6، ص 108)

در اصطلاح، مديريت و توجيه انسان ها با نظر به واقعيت هاي «انسان آن چنان كه هست» و «انسان آن چنان كه بايد باشد»، از ديدگاه هدف هاي عالي مادي و معنوي، سياست ناميده مي شود.(جعفری، 1376ش ،ص47)

در ميان انديشمندان اسلامي، حضرت امام خمينی (ره جامع ترين تعريف از سياست را ارائه داده است.

سياست به معناي اين كه جامعه را راه ببرد و هدايت كند به آن جايي كه صلاح جامعه و صلاح افراد است..... اين سياست مختص به انبيا و اوليا است... انبيا شغل شان سياست است و ديانت همان سياستي است كه مردم را از اين جا حركت مي دهد و به همه چيزهايي كه به صلاح ملت و مردم است، هدايت مي كند.(جوادی آملی، 1379ش ، ص192-193)   

با توجه به معنای لغوی و اصطلاحی واژه های صداقت، سیره و سیاست، و با توجه به جایگاه و شأن نبوت پیامبر و اهداف رسالت ایشان می توان گفت  منظور از صداقت سیاسی پیامبر(ص) ،  اجرای گام به گام و دقیق دستورات الهی در مقام رسالت و بشیر و نذیر بودن و تلاش برای هدایت مردم زمان خویش می باشد. و منظور از  سیره سیاسی پیامبر(ص) نیز روش و سبک ایشان در مدیریت و اداره امور اجتماعی سیاسی امت اسلامی می‌باشد.  

پی نوشت:

 

* ، دانش پژوه مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم قرآنی موسسه امام خمینی (ره)قم

 

  1. ابن منظور، لسان‌العرب، ج 6، چ3، دار صادر، بيروت‏، 1414 ق‏.
  2. جعفري، محمدتقي؛ حكمت اصول سياسي اسلام، بنياد نهج البلاغه، چاپ دوم، پاييز 1376ش.
  3. جوادي آملي، عبداللّه ؛ ولايت فقيه، مركز نشر اسراء، قم، 1379ش.
  4. راغب اصفهانى حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن،‏ دارالعلم الدار، بيروت،‏1412 ق.
  5. مطهری، مرتضی، نرم افزار مجموعه آثار، ج16،مرکز تحقیقات کامپیوتری نور ، قم .
  6. مصطفوى، حسن‏، التحقيق في كلمات القرآن الكريم‏، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ‏تهران،‏1360 ش.

 

لینک دریافت قسمت بعدی(قسمت دوم مقاله):http://ayehaiezendegi.blogfa.com/post/34