مادرم پیشم بمان ....
مادرم پیشم بمان....
نویسنده : حسین اکبری
🌺🌺🌺
اگر کودک در یک سال اول زندگی در آغوش گرم مادر خودش اعتماد و امنیت را تجربه کند او نه تنها به مادر ، بلکه به کل عالم هستی خوش بین خواهد شد .
او در این سن فقط خودش را می بیند و نیازهایش را.
او از همه توقع دارد که نیازهای او را تامین کنند .
البته او با وجود مادر خود هیچ اضطراب و دلنگرانی ندارد زیرا می داند که مادری دارد که لحظه به لحظه مراقب اوست.
خوش به حال کودکی که در آغوش مادر مهربانی بزرگ میشود مادری که نمی گذارد کودکش احساس تنهایی کند.
این کودک بزرگتر که میشود از خود می پرسد چرا مادرم اینقدر مرا دوست داشت و مراقب من بود؟
اگر مادرم مرا دوست نداشت و مرا تنها می گذاشت چه میشد؟
او از خود خواهد پرسید حالا که من بزرگ شدم و نیازهای بزرگتری دارم آیا باز کسی هست مثل مادرم پیش من باشد و در روزهای تنهایی به داد من برسد؟
او می پرسد چه کسی مادرم را در کودکی برایم فرستاده بود؟
آیا درست است من با آن همه محبت و رحمت بزرگ شوم برای اینکه حالا تنها باشم؟ آیا کسی نیست دست مرا بگیرد ؟
خداوندی که حس اعتماد را از کودکی در درون انسان گذاشته هم اعتمادکردن را یادمان داده هم تکیه گاهی چون مادر و بهتر ازمادر ، تکیه گاهی چون خودش را....
فقط کافی است اعتماد کنی تا به امنیت برسی.....
🌺🌺🌺
ای انسان فراموش نکن
بچه که بودی وقتی گریه می کردی😭😭
مادرت فقط اشکهایت💧💧 را پاک میکرد
قدری سرت را بالا بگیر ....
باران رحمت الهی اشکهایت را خواهد شست....
سلام